۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

قصه کوتاه؛کفتر جلب



عبور باید کرد

و گاه

از سر یک شاخه توت باید خورد...


خبر نوشت:

خبرها این روزها کوتاهه...چند وقت پیش بود که از مرد قصه از محافظای م و سو ی پرسیدم و اطمینان خاطر داد که بیشتر از بادی گارد ،رفیقند...

تا اونجایی که من از بچگی هام یادم میاد محافظ آدم، اگه آدم درست و اصیل باشه، کفتر جلب آدمه...حالا اینکه محافظ بیست سی ساله میرح سن رو بازداشت کردند جدا از همه تبعاتش و بیشتر از همه به خود محافظ سخت می گذره ...این که گوشه بی خبری همه ذهن و فکرش، سلامتی رفیقشه...به زبون هم آسون نمیاد ...این روزها همه چیزمون شده قصه کوتاه.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر